به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با آغاز «بیداری اسلامی» در منطقه «منا»، بسیاری از جریانها و جنبشهای اسلامی برای سرنگونی دیکتاتوریهای وابسته به محور «محافظهکارسنی» دست به قیام زده و خواهان تشکیل حکومتهای مردمسالار براساس آموزههای اسلامی شدند. در شرایطی که از «قاهره» تا «صنعا» حکام وابسته به آمریکا به مانند قطعههای دومینو در حال سقوط بودند؛ برخی کشورهای عرب حاشیهخلیجفارس با حمایت لجستیکی-اطلاعاتی «ترکیه-اردن-رژیمصهیونیستی» زمینه لازم برای ایجاد آشوب در سرزمین «شام» و سقوط بشار اسد به عنوان یکی از بزرگترین متحدین محور مقاومت را مناسب دیدند. اکنون پس از گذشت قریب به یک دهه از جنگداخلی در سوریه و تثبیت دولتقانونی بشاراسد، بسیاری از کشورهای عرب منطقه با درک دوران جدید، به نظر میرسد گزینه «براندازی» را کنار گذاشته و برای مقابله با رقبا منطقهای خود یعنی ایران و ترکیه به دنبال برقراری روابط نزدیک با بشار اسد هستند.
به گزارش خبرگزاری «سانا»، روز سهشنبه 9 نوامبر 2021، «عبدالله بن زاید» وزیرخارجه اماراتعربیمتحده به همراه هیاتی بلندپایه وارد دمشق شد و با بشار اسد رئیس جمهور سوریه دیدار کرد. در این سفر «خلیفه شاهین» وزیر مشاور امارات در امورخارجه، «علیمحمد حماد الشامسی» رئیس اداره فدرال هویت، تابعیت، گمرک و امنیت گذرگاههای مرزی، عبداللهبنزاید را همراهی میکردند. آخرین سفر یک مقام اماراتی به سوریه را به سال 2011 و پیش از آغاز درگیریهای داخلی در این کشور باز میگردد. در این دیدار دوجانبه دو طرف بر گسترش همکاریها در زمینه دوجانبه در زمینه اقتصادی تاکید کردند. همچنین در این دیدار بر لزوم «تحقق آرمانهای ملتهای عرب» به دور از مداخلات خارجی تاکید شد. سوال اصلی این یادداشت آن است که وزیرخارجه امارات در سفر به دمشق چه هدفی را دنبال میکند؟
پیش از این در سال 2018 و پس از هویدا شدن نشانههای پیروزی بشاراسد در نبرد با گروههای تروریستی، در دسامبر 2018 سفارت امارات عربی متحده در دمشق کار خود را آغاز کرد. در ژوئن 2020، ابوظبی پروازها به دمشق از فرودگاه «دبی» و «شارجه» را از سر گرفت. به گزارش «میدل ایستآی» امارات عربی متحده در نمایشگاه تجاری دبی نیز میزبان غرفه سوریه بوده است.
با آغاز ناآرامیهای داخلی از 15 مارس 2011 در منطقه درعا، برخی از حامیان و نزدیکان نظام مستقر همچون «خانواده حافظ اسد» و «خانواده آصف شوکت» به ابوظبی نقل مکان کردند. همچنین «خانواده مخلوف» به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد سوریه، مرکز مالی خود را در دبی قرار داده بودند. در سوی دیگر معارضین سوری همچون «جهاد مقدسی» سخنگوی سابق وزارتخارجه سوریه، «جمال سلیمان» هنرپیشه و مهره رسانهای امارات و «حسن عبدالعظیم» از بنیادگذاران «لهیئه التنسیق» تا پیش از سال 2013 پایگاه اصلی خود را در امارات قرار دادند. پس از سال 2013، ابوظبی در کنار سایر شیخنشینهای محافظهکار حاشیه خلیجفارس تصمیم گرفت تا راهبرد اصلی خود در مواجه با «بیداری اسلامی» مقابله با ترکیه و «جنبشهای اسلامگرا» بویژه اخوان المسلمین قرار دهد. حمایت ابوظبی از کودتا عبدالفتاح السیسی در جریان کنار زدن محمد مرسی از قدرت، نخستین و جدیترین گام محور «محافظهکارسنی» در تضعیف جریان اخوان المسلمین در سطح جهان عرب ارزیابی میشود. برهمیناساس امارات برای مقابله با جریانات سلفی-اخوانی تصمیم گرفت تا ضمن حفظ روابط «غیر علنی» با دولت سوریه و کمک مالی از طریق کانالهای پنهانی، به دنبال تقویت معارضه غیرمسلح و مسلحین غیرسلفی در برابر گروههای تروریستی باشد.
چنین پیشینهای در تاریخچه روابط میان ابوظبی-دمشق نشان میدهد که سفر عبداللهبنزاید به دمشق را نمیتوان اتفاقی دور از انتظار دانست. اماراتی برای گسترش روابط اقتصادی-سیاسی خود با دمشق با موانع جدی روبهرو است که یکی از مهمترین آنها قانون تحریمی آمریکا علیه سوریه موسوم به «سزار» است. ند پرایس سخنگوی وزارتخارجه آمریکا با تکرار ادعاهای واهی نسبت به دولت قانونی سوریه که واشنگتن از برقراری ارتباط میان کشورهای عربی با سوریه حمایت نخواهد کرد. این یعنی امارات در کنار برخی گشورهای عربی همچون مصر و اردن باید با احتیاط بیشتری به سمت گسترش روابط با بشار اسد حرکت کند. به نظر میرسد آنها قصد دارند تا به بهانه «مقابله با ایران»، مجوز برقراری روابط گسترده با دمشق را اخذ کنند.
اما در روی دیگر سکه، پس از عادیسازی روابط میان تلآویو و ابوظبی، بسیاری از کارشناسان مسائل غرب آسیا معتقدند که امارات به دلیل آغاز شراکت راهبردی با رژیم صهیونیستی، در نقشه این رژیم برای ضربه به محور مقاومت بازی میکند. با افزایش چشمگیر پیروزیهای ارتش سوریه در برابر تروریستهای چندملیتی، رژیم صهیونیستی که از سقوط بشار اسد ناامید شده بود تصمیم گرفت تا در قالب طرح «کارزار میان جنگها» وارد جنگ نیمهسخت با تهران شده و منافع جمهوری اسلامی را در داخل و خارج از جغرافیای سیاسی ایران مورد حمله قرار دهد. حمله به اهداف ایران و گروههای مقاومت در سوریه را میتوان ذیل این پروژه دانست. صهیونیستها قصد دارند تا از طریق حملات موشکی و هوایی سوریه تبدیل به «ویتنام» ایران کنند. به نظر میرسد امارات میتواند در طرح اسرائیل نقش «ضلع دوم قیچی» را بازی کند. به عبارت دیگر، در حالی که تلآویو به دنبال تضعیف موقعیت نظامی ایران در سوریه میباشد، ابوظبی به همراه برخی کشورهای عربی میتواند با استفاده از اهرمهای سیاسی-اقتصادی زمینه دوری بشار اسد از محور مقاومت را فراهم کند.
بهره سخن
امارات در روابط با دمشق سه هدف راهبری را دنبال میکند. نخست تقویت نظام بشاراسد برای مقابله با برنامههای آنکارا در شمال سوریه، دوم دسترسی به سواحل سوریه برای ایجاد توزان با ترکیه در دریای مدیترانه و در آخر تلاش برای بازگشت بشاراسد به اتحادیه عرب در راستای کاهش نفوذ تهران-آنکارا. این سه مورد اهدافی هستند که ابوظبی در کوتاه مدت و میان مدت به دنبال دستیابی به آنها است. در چنین شرایطی ایران لازم است تا با اتخاد «دیپلماسی فعال» و بهرهگیری از مزیتهای نظامی-امنیتی خود در منطقه شام، ضمن استقبال از ورود اقتصادی امارات به سوریه با هدف بازسازی زیرساختهای این کشور و تمایل ابوظبی برای مقابله با ترکیه، اجازه دخالت کشورهای «محافظهکارسنی» در روابط راهبردی تهران-دمشق را ندهد. پس از گذشت یک دهه از بحران سوریه، بازگشت مجدد دمشق به اتحادیه عرب میتواند پیروزی سیاسی بزرگی برای دولت-ملت این کشور باشد، اما دولتمردان سوری نباید اجازه دهند که برخی کشورهای عرب منطقه در هماهنگی با رژیم صهیونیستی زمینه دور شدن سوریه از محور مقاومت را فراهم آوردند. هدفی که در «میدان» حاصل نشد، نباید با «دیپلماسی» به سرانجام برسد.